ادم باش دختر ^_^

نمی دونم با وجودیکه اشتراک سایت همسریابی نخریدم می تونم پیغام بزارم برای بعضیا یا نه

مثلا یه اقای بود نوشته بود که خانمای بالای 70 کیلو بهش پیغام ندن. 

نمی دونم چرا دلم خواست برم باهاش درد و دل کنم و از سختی کاهش وزن بگم و بگم ما تپلا خوبیم، ما رو دور ننداز :-)))))))))

برای من که خیلی زود با ادما از طریق نوشتن، گرم می گیرم کمی سخته ادم باشم و وراجی نکنم :-|

و خوب تا الان تونستم خودم کنترل کنم. 

دو هفته دقیقا هیچ کاری انجام ندادم. فقط سریال وایکینگ نگاه کردم. :-|

امروز سعی کردم باز برگردم به روتین زندگی م. 

مدیتیشن که کردم و چشام بستم سرم پر از سر و صدا بود. فقط دو هفته مدیتیشن رها کردم. و صداهای توی سرم زیاد شدن. 

دو هفته اتاقم نظم نداشت. دو هفته خورد و خوراکم نظم نداشت. دو هفته یه دختر بی انظباط به تمام معنا بودم. 

عاشق رگنار شدم. مجذوب فلوکی. دلم خواست برم والهالا :-\

سریال وایکینگ ها رو دیدن همینم داره. :-)

در راستای این سایت همسریابی، دو نفر از اعضای اقای عضو سایت در پروفایلشون زده بودن، خونه به اسم زنشون میزنند :-)))))  یکیشون کُرد بود و حدودا 36 یا 37 ساله. اونیکی یه اقای شمالی بود بالای 60 سال سن که معتقد بود دود از کنده بلند میشه و با مشکلات معیشتی در حال حاظر جوانها نمی تونند زن بگیرن و ایشون می تونند زن بگیرن. :-|

یه پسری هم بود سنش از من خیلی کمتر بود. بهم شماره موبایل داد. توی نت سرچ زدم با 3 اسم مختلف توی شبکه های مختلف درخواست دوستی برای دخترا داده بود. شایان و نیما و بگمونم ارش، اسامی ش بودن ^_^

و حس عجیبی هست

یکسری از اقایون هم توی قسمت پروفایلشون عاجزانه از خانمها خواستن اگر قصد ازدواج دائم ندارن سر کارشون نذارن. :-\

سایت همسریابی

دوباره بعد چند سال رفتم سایت همسریابی ثبت نام کردم. 

هنوز با کسی نتونستم ارتباط بگیرم. 

از یکی خوشم اومد که وقتی شغلش خوندم دیدم نوشته دفتر مهاجرت داره. خوب به نظر من شغل چرتی بود. 

اخه دفتر مهاجرت دیگه چیه؟

متارکه هم کرده بود. و خوب یه لبخند شیطنت امیز هم روی لباش بود. 

از یکی دیگه خوشم اومده بود. مشخصات خوندم طرف هم سن خودم بود. اما زده بود با زن 50 ساله هم حاظره ازدواج کنه که به نظرم مشکوک اومد. احتمالا دیوانه چیزی بود. ادم تحصیلکرده باشه و خوشفیافه و خانواده دار اما بخواد با یه زن 10 سال بزرگتر از خودش ازدواج کنه.

یه پیرمرده هم درخواست داده بود برای اشنایی نوشته بود توی قسمت مشخصات همسر که یه خونه به اسم زنش می کنه. :-|

نوشته بود معتاد نیست. اخه اگر معتاد نبودی که اصلا اشاره نمی کردی معتاد نیستی. لابد هستی :/

کلا مشخصات هر کی رو می خونم یه ایرادی ازش در میاد. 

چه همه هم بگیر شدن اقایون. 

چند سال قبل که همه دنبال دوست دختر داشتن بودن. 

الان همه میگن دنبال ازدواج دایم هستیم. اینم خدا داند. نمی دونم راست میگن یا نه. 

اصلا دست و دلم نمیره با کسی  برم سر قرار. 

:/ احتمالا بیماری روانی دارم رفتم سایت همسریابی عضو شدم.

کسی رو هم داخل سایت دست ننداختم و اذیت نکردم. و برای سرگرمی هم عضو سایت نشدم. 

فقط حس می کنم مردم نصبت به قبل بیشتر برای ازدواج عضو سایت شدن. شایدم حسم اشتباه هست. 

چند سال قبل که عضو سایت بودم فقط یکی پیشنهاد جدی بهم داد. اون بنده خدا هم توی تاسیسات اتمی کار می کرد. گفتم با خودم این الان تمام ژن هاش بهم ریخته. بچه دچار انواع جهش ژنتیکی میشه، بهش جواب رد دادم. 

:-|

اهان یه اقای هم بود که شبیه وایکینگا بود. :-)

از یه جای به بعد باید خودت باشی 

بعضی وقتا می خوای با کسی حرف بزنی. اما کسی نیست. 

تجربه من از ابنبات سرد ژاپنی، گل پنج پر کیلوی 420 هزار تومنی

فلوکی شخصیت مورد علاقه من در سریال وایکینگها ست. 

یه نجار که قایق می سازه. رگنار هم شخصیت خیلی جالبی داره اما به درد زندگی نمی خوره. :-)

از ایوار بی استخوان خوشم نمیاد. با وجودیکه نابغه است اما حس ناامنی شدید به ادم میده. 

......... 

ابنبات سرد ژاپنی خریدم کیلوی 420 هزار تومنه. از این ابنباتها که شبیه گل پنج پر هست و در 5 طعم هست. بی نهایت بی نهایت بی نهایت وحشتناک سرده. 60 گرم بیشتر نمی خرم حدود 28 هزار تومن میشه. دونه ی تقریبا 1000 تومن میشه. کافیه بعد خوردنش یه لیوان اب بخورید یه شک عصبی از سرما به حنجره تون میده. اگر بعد خوردنش یه لیوان اب یخ بخورید دیگه بدتر. انگار قطعات یخ رو دارید می بلعید و حنجره تون به شدت یخ می زنه. 

سبزش طعم تمشکه.

 ابی طعم وانیلی و خوش طعمه. 

زردش لیمو هست. 

قرمزش توت فرنگی

سفیدش رو خواهرم می گه طعم خاصی نداره فقط خیلی خنکتره 

من طعم سبز و قرمز و ابی ش دوست دارم

مثل من دونه ی بخرین. حتی 10 تا دونه بخرین میشه 10 هزار تومن نگاه نکنید قیمتش کیلوی420 هزار تومنه

جنسش شبیه قرص نعنای هست اما شبیه گل پنج پر که وسطش توخالیه و داخل یه پلاستیک شفاف بدون هیچ نوشتاری روی بسته، قرار داره. 

الان خیلی جاها دارن.

......... 

اگر زمان وایکینگها به دنیا می اومدم. از بین وایکینگ بودن و مسیحی و مسلمان بود. وایکینگ بودن انتخاب می کردم. 

برابری بین زن و مرد حتی در نبرد و جنگ واقعا ستودنی هست. 

حاظر بودم یه زن مبارز وایکینگ باشم تا یه دختر مسیحی پاکدامن یا یک زن مسلمان درون اندورنی 

در راستای سریال وایکینگ ها 2013 

:-| اگر به جای دوست داشتن دنبال پول بودم. الان انسان خوشبختری بودم. 

دیدن فیلمهای دیجی مویز، تموم تایم استراحتم گرفته. 

واقعیتش جای خالی دوستام با دیدن فیلم پر می کنم. 

دلتنگی لعنتی

خونه خاله

:-\ امروز رفتیم خونه خاله. 

کلی شیرینی خوردم با میوه. غذا فسنجون داشتیم. 

^_^من برنج و ماست بیشتر خوردم. عاشق برنج و ماستم. 

ژله هم داشتیم. 

^o^حتی متن های که می نویسم کوتاه هست. عجیب در نوشتن و حرف زدن تنبلم.

خاله تمام جهیزیه دخترش بخشید. چون دخترش مجرد مونده. 

:-\ دخترش قشنگترین دختر فامیل بود. 

اما خوب سرنوشتش مجردی بود. 

: البته من و خواهرم هم صورتمون خوبه و کمی قشنگی داریم اما من بیماری خود زشت پنداری دارم. ^_^

^o^ تخم مرغمون هم تموم شد. فردا باید تخم مرغ بخرم